به گزارش راوی خبر به نقل از پول نیوز، بر دیوارهای این شهر نوشته “قلبم را میفروشم”. وحشت سراپای وجودم را میگیرد. این نوع انتخاب مرگ را باور ندارم. از سر کنجکاوی شماره اش را میگیرم و متوجه میشوم دست از جان شسته و برای مرگ آماده است. میداند که با فروش قلب جانش را میدهد و فریاد میزنم که مگر دیوانه شده ای. فروشنده قلب که گویا بارها به تماس امثال من پاسخ داده، در حالی که اصراری برای توضیح در مورد بیکاری، معیشت بد و درآمد ناچیزش ندارد و نمیخواهد حتی از پشت تلفن شرمنده شود میگوید: میخواهم یک قلب را بدهم تا قلب همسر و سه فرزندم مدتی با آرامش بتپد. با عصبانیت فریاد میزنم آنها هم خدایی دارند. به تو چه؟ توچه کاره هستی؟ و او در کمال آرامش میگوید: من یک پدرم.
فرصتی برای قدرشناسی
روز پدر فرصتی برای قدردانی از شخصیتی است که ۵۰ درصد در استمرار ادامه نسل نقش دارد و ۵۰ درصد بقیه بر عهده مادر گذاشته شده است. اما این آغاز ماجرا نیست، بلکه کوچکترین و ابتداییترین گام در انسانیت است. شکل گیری نطفه ابتدای کار است و از آن پی مسوولیتهای سنگینی بین پدر و مادر تقسیم میشود، زیرا قرار است ابوعلی سینا، آلبرت اینشتین، افلاطون، مادام کوری و بسیاری شخصیتهای علمی، هنری، سیاسی، فرهنگی و… با نامی دیگر و توانمندی بیشتر پای به عرصه وجود بگذارند. اگرچه نقش بی بدیل مادر، جایگزینی ندارد، اما روز پدر باید مختص پدر باشد. باید از جایگاهش در خانواده و جامعه سخن بگوییم تا بدانیم پدر نیز نقش بی بدیلی دارد نقشی که شاید دیده نمیشود. وقتی خورشید میدرخشد، باید از درخشش، گرمایش، نورافکنی و نقش آفرینی خورشید بگوییم و همه چیز تحت الشعاع خورشید قرار میگیرد.
صندوق پنهان اسرار
«پدر صندوقی از اسرار پنهان / پدر سنگ صبور و امتحان است» باور دارم جملهای جامعتر و کاملتر از این بیت وجود ندارد. اگر به ” دق کردن” اعتقاد داشته باشیم، آنگاه مفهوم اسرار پنهان را درک میکنیم. آنچه پدر میبیند، میشنود، لمس میکند، سراپای وجودش را ویران میکند، اما زبان باز نمیکند و به خاطر غرور مردانه اش، حاضر نمیشود ناملایمات زندگی که روح و روانش را هدف قرار داده، حتی در قالب اشک بیرون بریزد، نقش اساسی در دق کردن دارد.
مسوولیت سنگین
مگر میشود پدر باشد و سفره از خواستههای همسر و فرزندان خالی باشد؟ مگر میشود پدر باشد، اما پسر شیطون به ماشین و دختر ملوس پدر به عروسکش نرسد؟ تفاوت جنسیتی این قانون نانوشته را تحمیل میکند که نگرانی پدر برای پسرش و دخترش متفاوت است. در حالی که آرزوهای بزرگ گرفتن عالیترین مدارک تحصیلی و بهترین جایگاه شغلی را برای فرزندش دارد، نگران بیکاری پسر و خواستگاری دخترش است. از خرج عروسی پسر تا جهیزیه و سیسمونی دختر ذهنش را مشغول میکند.
حامی بزرگ
پدر یک حامی بزرگ است. همانطور که از ریسکهای اقتصادی پسرش وحشت میکند و هر لحظه نگران سقوط اوست، اندیشه تاوان دادن بابت ورشکستگی پسرش، آرامش او را گرفته است. در عین حال از همان کودکی تا لحظهای که نفس میکشد، آغوش گرمش برای دخترش باز است و هر گاه که دخترکش از آسمان و زمین رنجیده شد، میتواند به سراغ پدر برود، سر بر شانه اش بگذارد و با خیال راحت از همه چیز و همه کس گلایه کند، بدون آنکه نگران لو رفتن حرفهایش باشد.
خطر آه پدر
باید مراقب پدر بود. همانطور که نگاه محبت آمیزش، قدمهای مادی و معنوی اش، دعایی که همواره در سینه برای فرزندش دارد، اما به زبان نمیآورد و حضورش که گرمی بخش محفل خانواده است، محوریت غیر قابل انکاری دارد، دل شکسته و آهی که از ته دل میکشد و کمتر بر زبان میآورد، میتوان خانمانسوز باشد. باید بپذیریم که آه پدر میتواند دودمان فرزند را از هم بپاشد و برای پذیرفتن این واقعیت وحشتناک، کافی است عاق والدین که از کلام خدا نشات گرفته را در ذهن مرور کنیم. حواسمان باشد که دل پدر را نشکنیم.
پدر حتی برای همسر
پدر، پدر است حتی برای همسر هم پدر است. فرقی نمیکند که زن چه جایگاهی در جامعه دارد، چقدر حقوق میگیرد، چه میزان ارث از پدر برده یا چه تحصیلاتی دارد، پدر بدلیل نقش محوری که خداوند به او عطا کرده، برای همسرش مهم است. راز خلقت، قدرتی جسمانی و شرایطی فیزیکی به مرد داده که میتواند محور و کانون خانواده قرار گیرد. هنگامی که یک دختر ازدواج میکند و از کانون خانواده جدا میشود، اعتماد به نفسی که از پدرش میگرفت، از پدر فرزندانش میگیرد. اگرچه هیچ چیز جای پدر را نمیگیرد و جایگاه او همواره باقی است، اما همسر خوب میتواند در نبودنهای پدر، نقطه اتکای خوبی باشد.
پشتوانه خانه و خانواده
مرد پشتوانه خانه و خانواده است. نمیدانیم چرا، اما مرد محور قرار دارد. در حالی که زن میتواند شغل، درآمد، موقعیت اجتماعی و سرمایه هنگفت داشته باشد، اما نان آور خانواده بودن وظیفه ذاتی مرد است. راز خلقت از روز ازل به نوعی بوده که مرد تکیه گاه خانه و خانواده باشد. زن برای کار کردن یا کار نکردن اختیار دارد، اما مرد چنین اختیاری ندارد، بلکه باید کار کند، اگر دخل و خرج خانه جور نشد، شغل دوم، شغل سوم و حتی شغل چندم را برمی گزیند. باور مرد بر این است که باید نیازهای زن و فرزندش را تامین کند و همین باور، احساس وظیفه را در ذات او نهادینه کرده است.
وای بر نداشتن درک درست
هنگامی که جایگاه مرد و پدر بدین اندازه والاست و خداوند شان و مرتبهای جسمی و روحی را برای مرد در نظر گرفته که محور قرار گیرد، وای بر مردانی که نه تنها درک درستی از همسر و پدر بودن ندارند، بلکه راز خلقت را به هیچ میگیرند. مردانی که مفهوم والای کانون خانواده را نمیفهمند و شان همسر بودن یا جایگاه پدر بودن را به بهانههایی کوچک، دم دستی و حتی بی ارزش زیر پا میگذارند. مردانی که در روز پدر دست خالی و شرمنده از رفتارهایی هستند که باعث شده نتوانند متناسب با شان پدر، محور و کانون خانواده باشند. مردانی که مفهوم مصرع “پدر سنگ صبور و امتحان است” را درک نکرده و در امتحان پدربودن، مردود میشوند.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان