براساس آخرین خبرهای منتشر شده، گورستان های تاریخی و خانه های قدیمی باید به ثبت ملی برسند.
بی شک، یکی از مشکلات جدی برای میراث فرهنگی ایران حفاظت از میراث تاریخی و فرهنگی است. تخریب بافت های تاریخی به بهانه های مختلف و نبود توانایی کافی جهت حفاظت از آثار، تامین نشدن اعتبار برای مرمت بناهای تاریخی و افزایش سرقت آثار از جمله مشکلاتی است که میراث فرهنگی ایران با آن دست و پنجه نرم می کند.
این گزارش تنها بخشی از حوادث پیش آمده برای میراث فرهنگی ایران در سه ماهه دوم سال 99 است. تعدد و تنوع آثار و بناهای تاریخی و فرهنگی در ایران زبانزد است اما نحوه حفاظت از این میراث جای نگرانی و سوال دارد که امید است بیش از پیش به آن توجه شود.
در این گزارش به بخشی از حوادث تابستان 99 و اینکه گورستان های تاریخی و خانه های قدیمی باید به ثبت ملی برسند، اشاره شده است. برخی از این وقایع در حال بررسی هستند و برخی دیگر به حال خود رها شده اند. هدف از این گزارش تاکید بر ارزش آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی کشور و توجه بیشتر برای پیشگیری از بعضی رخدادهاست.
سارقان میراث فرهنگی به گورستان های تاریخی یزد هم رحم نکردند
قبرستان های تاریخی یزد از میراث ارزشمند این دیار هستند که در روزهای کرونایی، مورد دست درازی سارقان میراث فرهنگی قرار گرفته و اگر هیچ اقدامی برای حفظ این میراث ارزشمند اتفاق نیفتد، این میراث از دست می روند. این قبرستان های تاریخی که بعضاً قدمتی بیش از 1000 سال دارند و در نقاط مختلف این شهر از دوران مختلف تاریخی به یادگار مانده اند. با توجه به سابقه یزد در زمینه ثبت جهانی و قدمت تاریخی آن، نداشتن تدبیر و نبود قوانین محکم مدیریتی و نظارتی ممکن است که زمینه ساز بروز صدماتی به این مواریث ارزشمند می شود.
نوش دارو بعد از مرگ ابن بابویه
از دیگر خبرهای نگران کننده درباره گورستان تاریخی ابن بابویه بود که در تابستان 99 منتشر و در این خبر به صاف کردن زمین این قبرستان با نام طرح ساماندهی قبرهای آن شاره شد. ابن بابویه دومین قبرستان تاریخی پایتخت است که در این طرح که بخشی از نشانه های آن که باعث میشد به عنوان یک قبرستان تاریخی شناخته شود، از بین رفت.
هر چند در پاسخ به همه اعتراضات، متولیان قبرستان تاریخی بطور دائم تاکید داشتند که سنگ قبرهای قدیمی را سر جای اصلی خود برگردانده اند، اما به نظر می رسد حتی میراث فرهنگی هم نکته اصلی را برای این محوطه های تاریخی فراموش کرده بود، آن هم نشانه هایی که اصلا بواسطه آنها قبرستان ابن بابویه را در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رساندند، یعنی علاوه بر سنگ قبرهایی که امروز بخش زیادی از آنها به هر دلیلی از بین رفته اند، شاکله اصلی قبرستانی که نخستین گورستان شهرری و دومین قبرستان تهران هم محسوب می شود، از بین رفته است.
در عین حال امیرمصیب رحیم زاده، مدیر اداره میراث فرهنگی شهرستان ری بعد از بررسی هایی درباره فعالیت مینی لودر در قبرستان ابن بابویه گفت: بعد از بررسی های انجام شده و تطابق تصاویر موجود از ضلع شمال غربی قبرستان ابن بابویه، به این نتیجه رسیدیم که هیچ قبری در این نقطه تخریب نشده و میراث فرهنگی فقط با ایجاد فضای سبز در این نقطه موافق است. همچنین در جلسه ای با حضور مسئولان اوقاف و میراث فرهنگی، وضعیت گورستان ابن بابویه بطور کامل بررسی و تصمیم گیری نهایی انجام شود.
در نهایت، این مسئول در شهریور 99 اعلام کرد که قرار است از این به بعد در قبرستان تاریخی ابن بابویه بدون مجوز میراث فرهنگی هیچگونه بارگذاری انجام نشود.
البته که ابن بابویه نخستین بار نبود که طعم تخریب و ویرانی را می چشید؛ این محوطه تاریخی در طول سالهای مختلف و با اتفاقات سهمگینی از حمله مغول گرفته تا جنگ های خوارزمشاهیان و تیموریان، بارها ویران شد. اما امید است، نهادهای متولی، خلاقیت بیشتری در حفظ، نگهداری و پیشنهاد کاربری های مرتبط برای بناهای تاریخی به خرج دهند.
سرنوشت تلخ خانه شاملو و خانه به آذین
جای خالی خانه های قدیمی تهران روز به روز پررنگ تر می شود و هر از چند گاهی از گوشه ای از این شهر صدای تخریب این خانه ها بلند می شود. در میان آنها خانه نویسندگان، شاعران و کسانی که برای این مرز و بوم هنر آفرینی کرده اند، نیز وجود دارد. این خانه های قدیمی که خاطرات و یادگاری های افراد نامدار این سرزمین را در خود جا داده اند، جزئی از میراث فرهنگی ایران محسوب می شود و انتظار می رود متولیان این میراث در ثبت و حفظ این خانه ها به عنوان موزه یا بنیاد فرهنگی تلاش کنند.
خانه شاملو در خیابان ویلا، کوچه خسرو از آن بناهایی است که علاوه بر نسبتش با یک شاعر، به دلیل ارزش های معماری واجد ثبت ملی است و باید حفظ شود. این در حالی است که در دو سال گذشته رایزنی هایی برای تخریب این خانه انجام شد و برخلاف درخواست میراث فرهنگی برای ثبت و حفظ آن مجوز گودبرداری نیز صادر بود.
اما در حال حاضر خانه مدتهاست به جز در ورودی که همیشه با قفل و زنجیر بسته است، هیچ چهارچوب و در و پنجره دیگری هم ندارد. زباله ها درون خانه پراکنده اند و میتوان گفت این بنای تاریخی را با زباله پر کرده اند. امید است که به ارزش واقعی این بنای تاریخی پی برده شود و هرچه زودتر در جهت حفظ و ثبت ملی آن اقدام شود.
فرزند به آذین که تا کنون خانه پدرش را با همان شکل و شمایل سابق نگه داشته است، خواستار نجات این خانه از دست بساز بفروش ها و تبدیل آن به یک خانه موزه است. در واقع، خبر نگران کننده درباره یکی دیگر از خانه های قدیمی تهران بود که در سال گذشته منتشر شد.
در این خبر منتشر شد: تخریب خانه قدیمی محمود اعتمادزاده که بخشی از فرهنگ ایران را در دل خودزنده نگه داشته، از خبرهای نگران کننده برای میراث و سرمایه فرهنگی این کشور است. صدای تخریب این خانه 50 ساله توسط بساز بفروش ها بلند شد اما پسرش که 40 درصد از این خانه در دست اوست می خواهد این خانه را از تخریب نجات داده و به موزه و بنیاد فرهنگی تبدیل کند.
با انتشار این خبر و توجه دوستداران این حوزه، حرکت فرهنگی جهت ثبت ملی خانه «به آذین» با ارسال نامه ای در این ارتباط به میراث فرهنگی استان تهران آغاز شد. اما همچنان این هدف محقق نشده و در تیر سال جاری خبر سرقت از خانه به آذین منتشر شد.
خانه ملک الشعرای بهار را دریابید
سالهاست خبر وضعیت نه چندان مناسب خانه ملک الشعرای بهار تایید می شود، اما هیچ حرف و حدیثی از توجه بیشتر به خانه نیست؛ خانه ای که در مرز 80 سالگی قرار دارد یعنی در اواخر دوره پهلوی اول ساخته شده و با وجود معاصر بودنش مانند تعداد زیادی از خانه های قدیمی و ارزشمند تهران شرایط خوبی ندارد.
مدتها خبری از وضعیت این خانه تاریخی و ارزشمند نبود و در این میان تابلویی نیز با نام خانه موزه ملک الشعرای بهار سر بن بست گوهر نصب شد و در نهایت اردیبهشت دو سال گذشته بود که هیات موسس خانه انجمن های ادبی کشور درخواست کرد تا خانه ملک الشعرای بهار به انجمن های ادبی واگذار شود ولی در سال گذشته خبرهایی از فروش خانه به یک دستگاه دولتی و آغاز اقداماتی برای تخریب خانه مطرح شد، با پیگیری های خبرنگار به نظر رسید این خانه در دست مرمت است و شاید هم بازسازی. هرچند این خانه تاریخی دوم بهمن 1382 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و حدود 17 سال از شناسایی و ثبت آن می گذرد اما هچنان سرنوشت مشخص ندارد.
نجات خانه نیما از تخریب هم دردی را دوا نکرد
خانه نیما یوشیج که در سه سال گذشته دردسرها و حاشیه های مختلفی را تجربه کرد، از خروج از ثبت خانه گرفته تا مالکی که می خواست آن را تخریب کند و در نهایت فکر ایجاد سفره خانه به سرش افتاد تا خرید خانه توسط سازمان زیباسازی و قول هایی که برای مرمت و احیای آن در خرداد سال گذشته توسط رئیس سازمان زیباسازی متبوعِ آن، هنوز در سکوت راهی جز متروکه شدن بیشتر ندارد و گاهی صدای اعتراض علاقمندان به نیما و هنرهایش این خانه از فراموشی کامل نجات می دهد.
ساختمان کفش ملی به امید قول های مرمت زنده مانده است
یکی از بناهای قدیمی تهران در میدان قیام که به یک سده قبل تعلق دارد، ساختمان قدیمی یکی از اولین فروشگاه های کفش ملی است. چندین بار از شهرداری منطقه گرفته تا برخی از دیگر مسئولان متولی مربوط به این بنای تاریخی، قول مرمت و ساماندهی آن را داده اند اما امروز تنها چیزی که از آن به چشم می آید ساختمانی متروکه است با ترسی که به جان عابران و ماشین سواران این ضلع از میدان قیام انداخته است.
شهردار منطقه 12 در آذر 99 درباره ساختمان کفش ملی گفت: این ساختمان باید مقاوم سازی شود در غیر این صورت ممکن است خطراتی برای شهروندان و ساختمان های مجاور ایجاد کند، اما متاسفانه تا به امروز کار جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
او با تاکید بر اینکه بارش های آتی می تواند این ساختمان را ناایمن تر کند، اظهار کرد: این درحالی است که سازمان های متولی مثل میراث باید فکری کنند، چرا که این ساختمان 87 ساله، وضعیت ایمنی خوبی ندارد و باید کاری از سوی مالک انجام گیرد.