وقتی امام موسی صدر در سال ۱۹۵۹ وارد لبنان شد، شیعیان در نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وضعیت ناگواری داشتند. اساساً، همین وضعیت شیعیان بود که امام صدر را به لبنان کشاند تا بتواند این وضعیت را تغییر دهد.
به نقل از راوی خبر ، امام موسی صدر 43 سال پیش در چنین روزی (9شهریور) ربوده شد. او حدود بیست سال در لبنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی فعال بود. همگان اذان دارند که او توانست در این مدت وضعیت شیعیان آن دیار را دگرگون کند؛ بهطوری که شیعیان در عرصۀ سیاسی به گروهی اثرگذار در لبنان بدل شدند و از حیث اقتصادی تحولی چشمگیر پیدا کردند و وضعیت اجتماعیشان نیز ارتقا یافت.
وقتی که امام موسی صدر در سال 1959 وارد لبنان شد، شیعیان در نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وضعیت ناگواری داشتند. اساساً، همین وضعیت شیعیان بود که امام صدر را به لبنان کشاند تا بتواند این وضعیت را تغییر دهد. اگر امام موسی صدر را در فعالیت خود موفق بدانیم، میتوانیم این پرسش را مطرح کنیم که امروز چه میتوانیم از او بیاموزیم. آیا کارنامۀ عملی امام صدر برای امروز ما پیام و درسی دارد.
نخست: امید. گمان میکنم یکی از وجوه برجستۀ فعالیت امام صدر امید دائمی او به آیندهای بهتر از امروز بود. گاه از از میزان امید او به حیرت میافتیم. در آن دوره، یعنی دهۀ هفتاد میلادی، لبنان و منطقه یکی از دورههای سخت خود را میگذراند. شیعیان لبنان هم گرفتار مسائل متعددی بودند. اما امام صدر با اطمینان و امید قدمهایش را برمیداشت. البته، او این آموزۀ خود را از مفهوم انتظار در متن اعتقادات شیعه اخذ کرده بود و ناامیدی را با مرگ برابر میدانست. بنابراین، در هر وضعیتی اجازه نمیداد ناامیدی در او چیره شود و خللی در کارها و برنامههایش ایجاد کند.
دوم: مشورت گرفتن. امروز اطرافیان امام صدر گزارش میدهند که یکی از خصوصیات امام صدر در مدیریت امور مشورت گرفتن از اطرافیان و نخبگان بود. روشن است که امام صدر در موقعیتی ویژه بود و شخصیت کاریزماتیکش چنان نفوذی داشت که اگر در تدبیر و مدیریت امور مشورت هم نمیکرد، کسی بر او خرده نمیگرفت. اما او به شدت از این موضوع احتراز میکرد و در امور متعدد مشورت میگرفت.
سوم: آگاهیسازی. این ویژگی نیز یکی دیگر از وجوه رویکرد امام صدر است. او تلاش میکرد که سطح آگاهی عموم مردم را بالا ببرد. به یک معنا، بهرغم محرومیتی که شیعیان گرفتار آن بودند، او هیچگاه آگاهسازی و ارتقای سطح فرهنگی شیعیان را از اولویت خود خارج نکرد. شاید همین رویکرد است که موقعیت او را در جایگاه مصلحی اجتماعی قرار میدهد. تبلور این مسئله را میتوان در سخنرانیها و مقالات عاشورایی او ببینیم. امام صدر تلاش فراوانی میکرد تا مردم را با روح نهضت امام حسین آشنا کند و تحریفات واقعه را نشان دهد.
چهارم: همهجانبهنگری. یکی از آسیبهایی که عموماً در مدیریت به چشم میخورد، نگاه محدود وتکبعدی است. اما با بررسی مجموعۀ اقدامات امام موسی صدر متوجه نوعی همهجانبهنگری میشویم. او به ارتقای وضعیت شیعیان در زمینههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توجه دارد. البته، این سخن بدین معنا نیست که او همۀ زمینهها را همزمان و با یک میزان توجه جلو میبرد. نه! او اولویتی هوشمندانه برای کارها و زمینههای مختلف داشت که اتفاقاً میتواند موضوع یادداشتی جداگانه باشد.
مواردی که در این یادداشت به آن اشاره کردم، برخی از ویژگیهای فعالیت دو دههای امام موصی است. قصدم این بود که ویژگیهای فعالیتهای عملی امام صدر را برجسته کنم و الا ابعاد اندیشهای امام موسی صدر بسیار فراتر از این موارد است. اینها برخی از چیزهایی است که از امام صدر آموختهایم و چشم انتظاریم تا او خود بیاید و ببیند که از او چهها آموختهایم.